زمینی که عجیب گرد است
دیروز اتفاقات عجیبی افتاد. مامان ساناز و همه همکاراش حسابی شوکه شدن. امروز صبح که سیستمم رو روشن کردم ایمیل حلالیت همکارم رو دیدم، برای یک لحظه روزها و ساعتهایی که میتونستم کنار تو باشم و به خاطر جاه طلبی این آدم این حق از من ضایع شده بود از جلو چشمام گذشت، همه منم منم هاش، همه ژستاش... چندماهی که به خاطر تمدید قرار داد اصلا حق شیر رو مطرح نکردم ...دو سالی که هیچ روزی از حق شیرم استفاده نکردم... همه این روزها گذشت و حالا داره میره البته خواستن که بره با کوله باری از حقوقی که بر گردنشه. و امروز بیشتر از همیشه اعتقاد دارم که این زمین بدجوری گرده، میگرده و میگرده و همه چیزهایی که برای دیگران خواستی و پیش آوردی رو از جلو چ...