یلدای زیبای 1400
برای یلدای امسال مامانی از چند هفته قبل برنامه ریزی کرده بود که با بابایی برن خرید کنن و ما و خاله ساراینا بریم اونجا. مامانی مریم بیشتر دوست داره ما بریم خونشون و البته اساس یلدا هم همینه که خونه بزرگترها و مامان بزرگ بابابزرگا جمع بشیم، ولی بابایی این بین بیشتر سعی میکنه شرایطه ما رو در نظر بگیره خلاصه من و خاله سارا هم وسط کار رو گرفتیمو قرار شد مامانی برای روز سه شنبه سبزی پلو ماهی درست که و بیان خونه خاله سارا و ماهم بریم اونجا. به بابا مسعود هم گفتم با عزیز هماهنگ کنه که یا شب یلدای یا قبل و بعدش هم یک شب بریم پیش عزیز البته که خیلی هماهنگی با عزیز تو این شبا معنی نمیده (: از پنجشنبه شب عمو احمد احساس سرماخوردگی داشت، ما...