سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

آناسی

1398/7/23 14:45
نویسنده : مامان ساناز
150 بازدید
اشتراک گذاری

روزای اول که اسم منو یاد گرفته بودی آناس بودم بعد یهویی نمیدونم چه اتفاقی افتاد که چند روزی به همه اسما یک ی اضافه کردی و منم شدم آناسی.

بعد از چند روز دوباره به حالت طبیعی برگشتی و ی اضافه از پایان همه کلمات حذف شد ولی من همون آناسی موندم.

اون روزای ال که بهم میگفتی آناس بهت میگفتم آناس عمته، بگو مامان تو هم می خندیدی می گفتی نه آناس مامانِ.

خلاصه من آناسی موندم.

ولی این اسم قشنگترین اسمِ برای من با هر تُن و صدایی که میگی آناسی دلم برات می لرزه.

وقتی که سوزنت گیر میکنه یهو یک ربع پشت هم میگی آناسی مامانی آناسی مامانی آناسی مامانی... هرچی هم میگم بله فایده نداره، فقط راه میری و آناسی مامانی میگی.

صبح ها و عصرا هم همینطور وقتی بیدار میشی و پیشت نیستم بابا و خاله میگن تا ده دقیق گریه میکنی و میگی آنااااسسسی.

پسر قشنگ هر لحظه و هر روز خدا رو شکر میکنم که دارمت که هستی، الهی همیشه سلامت باشی پسر گلم.

پسندها (4)

نظرات (1)


23 مهر 98 17:28
خدا حفظش کنه💗💗💗💗