سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

واکسن چهارماهگی

1396/8/8 20:29
نویسنده : مامان ساناز
1,442 بازدید
اشتراک گذاری

بله، باز هم موعد واکسن آقا سورنا شد.

روزهای واکسن نازنین پسر که میشه نفس مامان و خاله به شماره می افته، البته باز من فک کنم از خاله قوی ترم، خاله سارا قبلش با من اتمام حجت میکنه که بالا سرت نمیاد چون دلشو نداره منم ناچارم بالای سرت بایستم و نازت کنم و آرومت کنم تا کار آقای دکتر تموم شه.

این بار کلی از آقای دکتر دلبری کردی و بهش لبخند زدی حتی موقع معاینه گلو هم گریه نکردی ، البته دکتر هم با دو تا آمپول در ران از خجالتت دراومد پسرم. 

این دومین دوره واکسن پری ونار و روتین بود.

بعد از واکسن دوباره رفتیم خونه خاله تا با خاله مراقبت باشیم. تو راه خوابت برد و وقتی رسیدیم خونه، سریع رفتم و برات استامینوفن خریدم کم کم تبت داشت شروع می شد. 

واکسن این دفعه سخت تر و سنگین تر از دو ماهگی بود، هر چند همه تمام توانشونو بکار گرفتن تا خیلی اذیت نشی و کلی خندوندنت، اما به هرحال سختی های خودشو داشت.

شب با هم تو اتاق غزل خوابیدیم و خاله هم مرتب بهمون سر زد و صبح از ساعت 8 بردت پیش خودش تا من هم بتونم یه کمی بخوابم. کم و بیش تب کردی و بی حوصله بودی، اما خداروشکر که ختم بخیر شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)