سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

معاینه چشم

1401/5/22 21:40
نویسنده : مامان ساناز
140 بازدید
اشتراک گذاری

هرسال قبل یا بعد از تولدت یک چکاپ روتین انجام میدیم که حتما آزمایش خون و ادرار ویزیت دکتر مصاحب و چشم پزشکی جزوش هست.

 امسال هم ویزیت دکتر مصاحب انجام شد و آزمایشات مورد نیازت مشخص شد، چون مامانی و بابایی خونمون بودن شنبه بعدازظهر به منشی دکتر نظری زنگ زدم و برای همون روز وقت گرفتم و تار سیدم خونه رفتیم مطب دکتر.

چون من تایم مشاوره داشتم قرار شد اول ویزیت شما و بابایی و مامانی انجم بشه و بعد من بیام پیش دکتر.

نوبت ویزیت من که شد خانم دکتر توضیح داد که چشمات هرکدوم یک نمره بهتر شدن و مامانی هم گفت که کامل از اولی که لازم شده عینک بزنی برای خانم دکتر تعریف کردی و گفتی روزی یک ساعت چشماتو میبندی بعدم چارت بینایی سنجی رو که ازت پرسیدن همه رو با چپ و راست جواب دادی و خانم دکتر به مامانی گفته بوده خیلی باهوشه و موقع ویزیت مامانی که شده بوده به شما گفته بوده بری پیشش و چشم مامانی رو از پشت دستگاه بهت نشون داده بوده.

خلاصه خوشحال خندان اومدیم میدان هفت حوض و مامان ساناز و پسرش هر دو عینک سفارش دادن.

از فرداش ذهنم درگیر شد که نکنه خانوم دکتر اشتباه درجه چشمتو تعیین کرده باشه چون آخرین ویزیت رو اردیبهشت ماه پیش دکتر خودت انجام داده بودی. خلاصه دو روزی ذهنم درگیرب ود و سه شنبه صبح ساعت گذاشتم برای 10 و تا گوشیم زنگ خورد به عینک فروشی زنگ زدم و گفتم عینک شما رو درست نکنن تا من خبر بدم.

بابا که اومد با برگه ویزیت قبلیت و برگه اپتومتری جدید رفتیم مطب دکتر و منشی گفت برات پرونده تشکیل نمیدم ببرش شنبه نگاه گفتم نه پرونده میخوام نه میتونم برم نگاه فقط این برگه ها رو به دکتر نشون بده بپرش این درجه که خانم دکتر تعیین کرده درسته یانه؟

گفت دکتر نمیبینه ببرش اپتومتری مورد تائید دکتر از کارتی که زیر شیشه میز مطب بود عکس انداخت ولی بعد وقتی دید خیلی ناراحتم گفت بشین میبرم به دکتر نشون میدم.

بعد اومد و گفت دکتر میگه همون چیزی که خودم تعیین کردم درسته و شش ماه بیارش نگاه و نیازی به تعویض عینک نیست.

اومدیم خونه ولی من دلم آروم نگرفت و فرداش دباره تا از شرکت رسیدم اومدم خونه خاله دنبالت  و راهی شدیم به سمت اپتومتریست مورد تائید دکتر، چون بابا جلسه داشت و نمیتونست زود بیاد با اسنپ رفتیم که کارمون انجام بشه چون نگرانی داشت دیوونم میکرد.

اپتومتریس چشمت رو پشت دستگاه دی معاینه انحراف هم انجام داد و بعد برات عینک گذاشت و بینایی سنجی کرد و درنهایت نمره چشمتو نوشت و به من گفت ببرید بیرون قطره بریزه و دوباره بعد از 40 دقیقه بیاید چک کنم دوبار قطره به فاصله 5 دقیقه ریختیم و درمهایت بعد از گذشت زمان لازم دوباره چشماتو پشت دستگاه و با نور چک کرد و گفت با عینک دیدش کامله تنبلیش رفع شده و درجه چشمشم هر دو یک شماره کم شده.

از اونجا اسنپ گرفتم و رفتم دوباره مطب دکتر، منشی دکتر تا منو دید گفت پرا دوباره اومدی گفتم بردم اپتومتر مورد تائید دکتر که دیشب آدرس دادید و ایشون هم همون درجه خانم دکتر رو نوشته و میگه تنبلیشم خوب شده حالا من چی کار کنم.

گفت اول شماره موبالیتو بگو تا همینجا برات پرونده درست کنم حالا که انقدر مامان پیگیری هستی و کارمندی دیگه مرخصی نگیری و نری کلینیک نگاه بعدم منتظر باش تا صدات کنم تا نوبتمون بشه من و شما رفتیم واحد بغلی و باهم عینکارو دیدیم.

بعد از چند دقیه نوبتمون شد و دکتر بعد از کلی دعوا کردن من که چرا بردمت پیش دکتر خودم گفت نخیر همون درجه قبلی درسته گفتم دکتر امروز بردمش پیش اپتومترست خودتون و با قطره هم چک کردن ولی در نهایت گفت هنوز تبنلی داره و باید چشماشو ببنده و درجه عینک رو هم فقط 25صد از هر چشم کم کرد.

از مطب که اومدم بیرون فقط دلم میخواست گریه کنم سه شب، پیش سه نفر، رفته بودیم و من هنوز نمیدونستم باید چی کارکنم این دوشب ساعت 10 شب مانتو و شلواری که ساعت 5 صبح پوشیده بودم از تنم در میاوردم کاش که حداقل نتیجه داشت اما هنوزم گیج و سردرگم بود.

خونه که رسیدم بابا گفت بالاخره باید به یکی اطمینان کنی و باهاش پیش بری، پس تا دکتر بهتری پیدا کنی با همین دکتر پیش برو.

بماند که سر سفارش و ساخت عینکت هم چه داستانهایی داشتیم و من چقدر افسوس خوردم به حال جماعت ... که اینجا جای نوشتنش نیست.

 مطمئنم اون روزی که خیلی هم دیر نیست عینکت رو برای همیشه بردمیداری با چشمای قشنگت قشنگیای دنیا رو میبینی.

تنت سلامت و دلت شاد پسر قشنگم و چشم و فکر بد ازت دور و نگاه مهربان خدا مهمان تک تک لحظه هات.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)