حمام دهه
فبای آلا ربکما تکذبان؟
و کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟
امروز دهه آقا سورنا و البته مامان سانازش بود.
طبق رسم و رسومات، گل پسر توسط مامانیا حمام دهه رفت و با کاسه ای که آیات قرآنی داشت روی سرش آب ریخته شد.
بعد هم مامان ساناز عکسای دهه از پسرجانش گرفت.
اینکه فلسفه حمام دهه چیستو خودمم نمیدونستم ولی با کمی وقت چیزای جالبی پیدا کردم و بعدهم کلی خدارو شکر کردم که الان دیگه خیلی این رسم و رسومات جدی گرفته نمیشه.
به نظرم بیشتر از یک فرآیند زایمان آدمو خسته میکنه، البته تا اونجایی که یادم میاد بخشی از این مراحل برای دهه خاله سارا به اصرار عزیز خدابیامرز انجام شد، اما برای من و شما فقط به همون کاسه چهل کلید ختم شد.
*رسم حمام دهه:
بعد از شب شش زائو مجاز است که به حمام برود. زنانى که دختر زائيدهاند معمولاً روز هفتم و زنانى که پسر زائيدهاند روز دهم به حمام مىروند. مراسم حمام رفتن زائو نيز بسيار جالب و ديدنى است. يک روز قبل از آنکه زائو به حمام برود ماما مىآيد و با زردهٔ تخممرغ و نخود خام کوبيده و زيرهٔ سبز و زيرهٔ معمولى و قهوه و سياهدانه و هل باد (رک: حاشيهٔ صفحه ۱۰۸) و هل رسمى (مقصود هل معمولى است) و هوا چوبه٭ و اسپند تف داده و برگ مورد (Murd = درختى است شبيه به درخت انار که برگهاى آن ضخيم و خوشبو است) و قرص کمر (رک: حاشيهٔ صفحه ۹۹) مرهمى مىسازد و براى تقويت بهسر و موى زائو مىچسباند. پس از آن يک کلاه کاغذى به شکل قيف درست مىکند و بهسر زائو مىگذارد و دور تا دور کلاه را هم در چند نقطه سوراخ مىکند تا هواکش داشته باشد، يک لنگ هم دور سر زائو مىبندد که رختخواب او کثيف نشود. پس از فراغت از اين کار خمير ديگرى براى تقويت کمر زائو از سفيدهٔ تخممرغ و دَهَنْ وادَهَنْ بِسْتَهْ (گياهى صحرائى که بيشتر در خوزستان مىرويد و در تداوى بهعنوان داروى گرم و بادبر و تقويت بهکار مىرود) درست مىکند و به کمر زائو مىچسباند و يک کاغذ سوراخ سوراخ هم روى خمير دور کمر زائو مىگذارد و روى آنرا با يک بقچه يا يک چارقد بزرگ محکم مىبندد و زائو را به پشت در رختخواب او مىخواباند و توصيه مىکند که تا صبح به همان حال بماند و تکان نخورد.
فردا صبح اول وقت جامهدار حمام را خبر مىکند، مىآيد و اسباب حمام زائو را که عبارت از تاس و لگن و سينى مسى و لگنچه و پيهدان و جا سفيدائى و ليف و کيسه و سنگپا و شانه و روشو و صابون باشد به حمام مىبرد، ماما مىبرد، ماما هم چند لحظه بعد با زائو و چند تن از اقوام و دوستان وى آمادهٔ رفتن به حمام مىشوند اما قبل از آنکه حرکت کنند يک قرص کمر در هاونى کوبيده روى يک بشقاب ماقوت (Mâqut = نوعى حلواى مطبوع شبيه به مسقطي) مىريزند و به زائو مىدهند بخورد. بعد جادوئى بهدست زائو داده مىگويند: اطاقت را جارو کن و رختخوابت را هم ببند! زائو هم اطاق خود را جاروب مىکند و رختخواب خود را در چادر شبى مىپيچد.
وادار کردن زادو به اين عمل براى آن است که پس از هفت يا ده روز استراحت مطلق و ماندن در رختخواب عضلات و استخوانهاى او اندکى نرم و منبسط شود. پس از انجام اين عمل، زائو قيچى يا کاردى را که پياز بر سر آن زده شده است بهدست مىگيرد و به اتفاق ماما و چند تن از اوام خود رهسپار حمام مىشود. يک تن از همراهان زائو نوزاد را در بغل مىگيرد و يک تن ديگر هم مقدارى روغن زرد و نمک و يک شيشه آبغوره و يک عدد تخممرغ و اندکى روغن موم لائى٭ و کمى هوا چوبه و قدرى زردچوبه و مختصرى روغن بلسان و مقدارى تخم شويد با خود برمىدارد و با زائو به حمام مىبرد.
وقتى زائو به آستانهٔ در حمام رسيد پياز را از نوک قيچى يا کارد بيرون مىکشد و همانجا به زمين مىاندازد و به قول خراسانىها توى دربند حمام زير پاى خود له مىکند و به اين طريق درد و بلا را در کوچه سر به نيست و معدوم مىسازد و با خيال راحت وارد حمام مىشود. ماما و همراهان زائو نيز بلافاصله با نوزاد و داروهاى سابقالذکر داخل حمام مىشوند. جامهدار پيش مىدود و اسپند در آتش مىريزد همه صلوات مىفرستند. جامهدار چشم بد دور و چشم دشمنان کور گويان زائو را به طرف سربينه هدايت مىکند.
در سر بينه نخست ماما لخت مىشود و لباس زائو را از تن او بيرون مىآورد سپس ديگران جامه از تن مىکنند و داروها و وسايل استحمام را برمىدارند و همه با هم به صحن حمام داخل مىشوند. يکى از زنان نسبتاً مسن و آزموده نوزاد را در سر بينه نگاه مىدارد و همانجا منتظر مىنشيند تا وقت شستشوى نوزاد برسد و ماما او را به داخل حمام بخواند.
همينکه زائو وارد صحن حمام شد مقدارى انبار (سرگين اسب و الاغ و استر که خشک و نرم شده باشد) و تخم شويد در کف حمام در جائى که زمين گرمتر باشد مىگسترند و زائو را به شکم روى انبارها مىخوابانند ماما قدرى روغن موميائى با روغن بلسان مخلوط مىکند و به پشت و کمر زائو مىمالد و مدتى با کف، دست پشت و کمر او را مالش مىدهد تا روغنها خوب به خورد بدن زائو برود و پشت و کمر او قوت بگيرد. گرمى انبارها در کف حمام از يکسو و مالش پشت و کمر زائو با روغن از سوى ديگر سبب مىشود که دن زائو غرق در عرق شود و استخوانهاى او نرم و کوفتگى بدن او تا حدى زايل گردد.
در طول مدتى که زائو روى انبارها دراز کشيده است چند تن از همراهان وى حلقهوار دور او مىايستند و مراقبت مىکنند که کسى از بالاى او رد نشود زيرا معتقد هستند که اگر در اين موقع کسى از بالاى زائو عبور کند چل روى زائو مىافتد.
پس از آنکه زائو خوب عرق کرد او را به پشت مىخوابانند. يکى از زنان اندکى گرد گُل انار پارسي که قبلاً از پارچهٔ نازکى در کرده باشند در يک قاشق آبليمو مىريزد و بهصورت زائو مىمالد تا لک و پيس چرهٔ او برطرف شود. آنگاه براى آنکه زهدان زائو قوت بگيرد ماما تخممرغى شکسته، زردهٔ آنرا روى کيسهٔ حمام مىگذارد و کيسه را بين دو پاى زائو در دهانهٔ مهبل وى قرار مىکشد.
پس از ختم اين عمل ماما در طرف راست زائو و دلاک در طرف چپ وى نشسته کف پاهاى خود را به پهلوى زائو مىگذارند و دستهاى خود را نيز از جلو و پشت زائو بههم قلاب مىکنند و با کف پاى خود از دو طرف به پهلوى زائو فشار مىآورند و اين عمل را چند مرتبه تکرار مىکنند تا رحم زائو در شکم او جابهجا شود، آنوقت سه بار دستها را بههم مىکوبند و به پا مىخيزند.
در اين موقع دلاک مىآيد و زائو را روى سکوى حمام يا در محل ديگرى مىنشاند. اول سر و تن او را با سدر و بعد با آب و صابون مىشويد. پس از آن زائو غسل تفاس بهجاى مىآورد و وقتى از غسل فارغ شد ماما دو عدد زردهٔ تخممرغ به وى مىدهد تا سر بکشد و جان و دل او قوت بگيرد.
پس از اتمام اين مراسم به دستور ماما نوزاد را به حمام مىآورند. ماما اول نوزاد را با سدر نرم و الک کرده مىشويد و بعد او را بالاى سر مادر او مىگيرد و با جام چهل کليد مقدارى آب تميز روى بدن او مىريزد بهطورى که آب از روى بچه رد بشود و روى سر مادر او بريزد. از اين لحاظ به بعد از برکت جام چهل کليد زائو و فرزند وى از حملهٔ آل در امان خواهند بود.
هنگامىکه با جام چهل کليد روى نوزاد و مادر او آب مىريزند زنان عقيم به نيت حامله شدن در کنار زائو مىنشيند و س خود را به سينهد وى مىچسبانند تا آب چله روى سر آنها نيز بريزد. بعد بدون آنکه تن خود را بشويند و يا خود را آب بکشند لباس مىپوشند و به خانه برمىگردند و عقيده دارند که به اين طريق آب چله روى آنها اثر خواهد کرد و ديرى نخواهد گذشت که آنان نيز مانند همان زائو صاحب فرزند خواهند شد.
پس از ختم اين مراسم ماما به چشم زائو و نوزاد سرمه مىکشد بعد اندکى سفيد آب روي که آنرا به زبان عاميانه پنبه روح مىخوانند نيز در آب ريخته بهصورت زائو مىمالد و به اصطلاح او را بزک مىکند و زير بغل نوزاد هم قدرى سر نخ مىپاشد. وقتى ماما از اين کار فراغت يافت شربت و شيرينى و ميوه مىآورند و بين حاضران تقسيم مىکنند و سپس با هلهله و شادى زائو و بچه او را از حمام بهسر بينه مىبرند.
بهمحض ورود آنها بهسر بينه، جامهوار اسفند در آتش مىريزد و همراهان زائو چندين بار به صداى بلند هولولو، شولولو مىگويند و غيه (qiya= فرياد بلند و تيز براى ابراز شادماني) مىکشند. ماما با دانههاى سوختهٔ اسفند روى پيشانى و بينى نوزاد خال مىگذارد تا کودک در کوچه، از آسيب چشم زخم مصون بماند. آنوقت لباس او را مىپوشاند و او را بهدست يکى از زنان جاافتاده و فهميده مىسپارد. زائو و همراهان او نيز جامه بر تن مىکنند و آمادهٔ خروج از حمام مىشوند.
در اين هنگام به دستور ماما يک عدد قرص کمر مىسايند و روى يک بشقاب قرنى مىريزند و به زائو مىدهند تا بخورد و کمرش محکم شود.
از آنجا که زائو در موقع وضع حمل و حتى چندين روز پس از آن بهعلت احساس درد شديد و يا عارضهٔ وحشت و ترس از حملهٔ احتمالى آل و جن بارها دندانهاى خود را سخت بههم فشرده و لثههاى او سست شد است، وقتى بخواهد از حمام بيورن بيايد. براى معالجهٔ لثهها و استحکام دندانهاى خود اندکى گل انار پارسى با فوفل و قهوهٔ خام و ماش برشته مخلوط کرده در هاونى مىکوبند و گرد آنها را در پاى دندانها و روى لثههاى خود مىريزند، زائو لبهاى خود را روى هم مىگذارد و دستمالى نيز در جلو دهان خويش مىيرد و سعى مىکند تا وقتىکه به خانه برسد بار به دهان خود نرود، زيرا طبق عقيدهٔ عوام اگر باد به دهان او بخورد گرد مزبور خاصيت خود را از دست خواهد داد و ديگر دولثهها اثر نخواهد کرد.
در تمام مدتى که زائو در حمام است بايد کف دست يا شست خود را روى ناف او بگذارد و مراقبت کند که آب به گودى ناف او نرود وگرنه رودهاش آب مىکشد، حتى وقتى بخواهد آب بنوشد بايد يک دست خود را روى سر او بگذارد (سر برهنه آب خوردن کراهت دارد) و دست ديگر خود را روى ناف او قرار دهد تا اگر احياناً آب از گوشهٔ لبان او سرازير شد و روى شکم او ريخت به ناف او داخل نشود.
پس از مراجعت زائو به خانه، نوزاد را در ننوى او مىگذارند و زائو را هم روى تشکى در گوشهٔ اطاق مىنشانند و چند متکا نيز پشت سر او قرار مىدهند تا بنشيند و استراحت کند و رنج حمام از تن او بيرون برود. در اين موقع خدمتکار خانه منقلى پر از آتش مىآورد و مشتى اسفند در آن مىريزد و دور سر زائو مىچرخاند.
همه صلوات مىفرستند و به دشمنان و حسودان لعنت مىگويند ـ زائو دست خود را بهطرف دود اسفند مىبرد و قدرى دود بهصورت خود مىزند و صلوات مىفرستد بعد مبلغى بهعنوان سپنجي در سينى آن خدمتکار مىاندازد. همه شادى مىکنند و غيه مىکشند و چند بار به آواز بلند مولولو شولولو مىگويند.
پس از آنکه زائو چند دقيقه استراحت کرد اندکى فوفل (خوشهٔ درختى به همين نام که در مناطق گرمسير آسيا مىرويد) دم مىکنند و قدرى نبات در آن مىريزند و به زائو مىدهند تا بخورد و زير دلش فوت بگيرد و هر عيب و علتي که در اندرون او باشد درمان پذيرد.
ظهر آنروز کسانىکه به اتفاق زائو به حمام رفته و يا در اين چند روز خدمتى بهعهده گرفتهاند در خانهٔ زائو ناهار صرف مىکنند عصر هم چاى و ميوه و آجيل و شربت و شيرينى به مجلس مىآورند و بين حاضران تقسيم مىکنند، به ماما هم مبلغى پول و مقدارى نبات و قند و شيرينى و چند قالب صابون بهعنوان مزد و انعام مىدهند و مرخصش مىکنند. مهمانها نيز پس از صرف چاى و شيرينى خداحافظى مىکنند و به خانهٔ خويش باز مىگردند.
بله اینطوریاست...
پسرم،بهترینهارو برات آرزو میکنم و از آفریدگار مهربانم می خوام همه روزهات زیبا و با آرامش سپری شه.