سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

دغدغه های شیرین تو

1398/9/11 22:00
نویسنده : مامان ساناز
886 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها چیزای زیادی در مورد گل پسرجونم ذهنمو درگیر کرده.

حس میکنم دیگه محیط خونه و سرگرم شدن با خاله و بعدم مامان و بابا برات کافی نیست، هرچند دو روز در هفته برنامه خانه بازی داری و تایمی که مامان نیست میری خانه بازی و حسابی با هم سن و سال های خودت بازی میکنی.

دیشب از خونه خاله که برمی گشتیم خونه برات تعریف کردم که مامان امروز یک سری مهد کودک پیدا کرده که نزدیک محل کار باباست وقتی عید بشه باهم میریم و می بینیمشون و یکیشونو انتخاب میکنیم که بری، بهت گفتم اونجا یک عالمه نی نی هست باهم بازی میکنید شعر میخونید غذا میخورید میخوابید و خیلی بهتون خوش میگذره.

گفتی بابام میاد، گفتم بابا میبردت ولی دیگه نمی ذارن بیاد تو مهد اونجا فقط باید نی نیا باشن بدون بابا و مامان.

گفتی مامان میای؟ گفتم نه دیگه منو که راه نمدین با بابا میری و اونجا پیش نی نیایی.

خلاصه امروز از خونه خاله که رسیدی خلقت تنگ بود گفتی بریم مدسه موشا. گفتم چی؟ مدرسه، تازه گریه میکردی و تاکید که مدسه موشا. گفتم یعنی مهد کودک گفتی آه. گفتم مامان الان که همه جا تعطیله برای مهد رفتنم باید عید بشه باهم بریم مهد انتخاب کنیم نه الان که.

بالاخره تونستیم با کارتون مدرسه موشها سرتو گرم کنیم و از یادت بره، جالب بود که کلا از فاز ماشین و مک کویین در اومده بودی و موقع خوابم مدرسه موشها می دیدی.

این روزا همش دنبال مهد و کلاس موسیقی این چیزام. تو لیست مهد کودکا لیست مهد کودکای 5 ستاره که نزدیک محل کار بابا بود برداشتم اما واقعا نمیدونم داستان این ستاره ها چیه و به ازاشون چه خدماتی ارائه میکنن؟ باید سر فرصت همشون رو ببینم تا بتونم راحت تر انتخاب کنم.

راجع به کلاس موسیقی با استادی که بهم معرفی کردن صحبت کردم ولی متاسفانه فقط کرج هست خیلی دلم میخواست با ایشون شروع کنی چون واقعا تو کار موسیقی کودکان نفر اوله و خودم نتیجه کارشو روی بچه های همکارام دیده بود. اما حیف که تهران کار نمیکنه البته یک آموزشگاه در تهران بهم معرفی کرد  و گفت که الان فقط برای آشنای کارگاه موسیقی مادر و کودک بریم البته که خودمم معتقدم هنوز برای آموزشت زوده ولی دوست دارم یه جاهایی هم مشغولت کنم که کم کم بتونی کارگروهی و ارتباط با دیگران رو یاد بگیری و تمرین کنی.

راستش اگه میشد با خودم بیارمت کرج خیلی خوب بود هم اینجا مهد خوبی داریم و هم بقیه کلاسهای خوب رو به واسط همکارام می شناسم. اما بابا مسعود موافقت نمیکنه و میگه هم راه طولانیه و هم جاده خطرناکه. خوب البته راست هم میگه ولی از طرفی اینجا هم نزدیک خودم بودی و هم به سیستمشون کاملا اطمینان داشتم.

حالا هنوز چندماهی برای تصمیم گیری وقت دارم و تو این مدت باید خوب تحقیق کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)