سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

زمینی که عجیب گرد است

1399/5/12 7:15
نویسنده : مامان ساناز
203 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز اتفاقات عجیبی افتاد.

 مامان ساناز و همه همکاراش حسابی شوکه شدن.

امروز صبح که سیستمم رو روشن کردم ایمیل حلالیت همکارم رو دیدم، برای یک لحظه روزها و ساعتهایی که میتونستم کنار تو باشم و به خاطر جاه طلبی این آدم این حق از من ضایع شده بود از جلو چشمام گذشت، همه منم منم هاش، همه ژستاش... چندماهی که به خاطر تمدید قرار داد اصلا حق شیر رو مطرح نکردم ...دو سالی که هیچ روزی از حق شیرم استفاده نکردم...

همه این روزها گذشت و حالا داره میره البته خواستن که بره با کوله باری از حقوقی که بر گردنشه.

و امروز بیشتر از همیشه اعتقاد دارم که این زمین بدجوری گرده، میگرده و میگرده و همه چیزهایی که برای دیگران خواستی و پیش آوردی رو از جلو چشمات میگذرونه.

پس بهتر که فقط و فقط برای بقیه خیر بخواهیم و نیکی نه به خاطر اونها به خاطر خودمون، چون این بومرنگی که پرتاب میکنی دیر یا زود به خودت برمیگرده.

من از تمام حق خودم گذشتم نه الان که ایمیل حلالیتش رو خوندم همه اون روزها که ناراحت میشدم اما آنچه که حق تو بود رو به هیچ وجه نمیبخشم، تمام اون ساعتهایی که میشد زودتر به تو برسم و آرامشت باشم، بمونه حساب ما برای دنیای باقی.

پسرکم یادت باشه از آدمها آنچه که باقی میمونه فقط نام و خاطره نیک و بقیه هیچ.

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

دانی که پس از مرگ چه باقی ماند

عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

هیچ...

گذشته دیگه گذشته امروز زیباست که با قهقه های خنده تو در خواب چشمام رو بازکردم، الهی همیشه لبات بخنده.

چشم و فکر بد ازت دور و نگاه مهربان خدا مهمان تک تک لحظه هات.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)