سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

دستپخت مامان

1399/12/21 23:10
نویسنده : مامان ساناز
91 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بعد از این که کار کاغذ دیواری تموم شد و بابا ریخت و پاش های آقا رو جمع آوری کرد با هم رفتید بازی مافیا و من هم براتون شام مرغ ربی گذاشتم.

وقتی بر گشتید و شامو خوردید بابا گفت دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود 

شما هم گفتی مرسی مامانم واااقعا خوشمزه بود غذات بدم که باشه خوشمزه ترین غذای دنیاست.

دورت بگردم عشق من که انقدر زبون داری و بلدی چطوری دل بقیه رو به دست بیاری

امروز صبح خاله برای هر دومون وقت لیزر گرفته بود بابا مسعود و شماهم اومدید چون اونجا اصلا جای پارک نداره و حتما باید کسی تو ماشین بشینه تو ماشین که بودیم عمو امیر زنگ زد و با بابا مسعود حرف زدن شما هم از پشت سلام و علیکی کردی و بعد هم گفتی خالم وقت گرفته داریم میریم دندون پزشکی.

چون همیشه خاله سارا برامون وقت دندون پزشکی میگیره و تو هم میای فکر کرده بودی وقت امروز هم ک خاله گرفته برای دندون پزشکیه.

سه شنبه شب هم با هر رفتیم ملحفه بخریم تو هر مغازه ای میرفتیم تا در باز میشد و مرفتیم داخل بلند میگفتی سلام.

اگر جواب میدادن که رضایت میدادی اگر جواب هم نمیدادی چند بار بلند سلام میکردی تا بالاخره مجبور بشن جواب بدن.

مامان به قربونت که انقدر مودب و آقایی شیرین پسرم و همه عاشقتن و دوست دارن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)