آزمایشات یک سالگی

برای ویزیت ماهانه که رفتیم پیش دکتر برای پسرمون آزمایش خون و ادرار نوشت. از بیمارستان چک کردیم و مطمئن شدیم که روز جمعه هم می تونیم آزمایشات رو انجام بدیم.

صبح جمعه بهت صبحانه ندادیم و سریع عازم بیمارستان شدیم.

اگر بگم بدترین دقایق عمرمو سپری کردم دروغ نگفتم، پرستار گفت ببرنت اتاق نوزادان یا تو بغل خودمون بشینی گفتم نه همینجا پیش خودمون. تو بغل بابا نشستی و من هم روبه روتون ایستادم، وقتی گریه میکردی و با چشات نگام میکردی که بغلت کنم قلبم داشت از جا در میومد، آنقدر گریه کردم و خودم زدم که همه بیرون اتاق آزمایشگاه نگاه میکردن و حالشون بد شده بود.

ولی حداقل خدراوشکر کردم که نمونه گیر خیلی حرفهای بود و با اولین سوزن خونتو گرفت و اذیتت نکرد.

بعد از آزمایش خون حال هرسه مون خوب شد.

شاد و خندون بسته آزمایش ادرار و گرفتیم و رفتیم به سمت ماشینو وصل کردیم به گل پسر و منتظر شدیم، ساعتها منتظر شدیم و هر ترفندی بلد بودیم و تو سرچ پیدا کردیم و خوندیم به کار بستیم تا بعد از یک ساعت موفق شدیم نمونه ادرار رو به آزمایشگاه تحویل بدیم و خداروشکر یک مرحله سخت دیگه هم که خیلی ازش می ترسیدم سپری شد.

شکرت خدای مهربان.