سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

میزبانی کیان کوچولو

1398/5/25 23:58
نویسنده : مامان ساناز
129 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح رفتیم برای آزمایشات چکاپ دو سالگی، بازم موقع خون گرفتن بیشتر از شما حال مامان ساناز و بابا مسعود خراب شد.

اما هرچی بود به خیر گذشتو بعد از اتمام آزمایشات برگشتیم خونه،  چون برای شب برنامه خاصی نداشتیم به پیشنهاد بابا مسعود، دوست بابا و خانوادش رو دعوت کردیم برای شام بیان خونمون.

بعدازظهر باهم رفتیم برای خرید روتختی و بعد هم که اومدیم بابا رفت برای خرید میوه و شما هم که فهمیده بودی قرار کیان بیاد پیشت کلی ذوق زده و خوشحال بودی، میرقصدی آواز میخوندی و حسابی شاد بودی.

ساعت 9:30 بود که کیان کوچولو اومد پیشت و تا 12 شب خونمون بودن و حسابی باهم بازی کردید هرچند اختلاف نظرهای جزئی سر اسباب بازیها باهم داشتید ولی درکل من و بابا از عملکردت راضی بودیم.

به نظرم دیگه باید کم کم به مهد کودک فکر کنیم البته کم کم.

چون واقعا اعتقاد دارم زودتر از سه سال نباید بری تا وقتی بتونی بهتر حرف بزنی و برام همه چیزرو تعریف کنی. ولی خوب بازی کردن با هم سن و سالهات رو خیلی دوست داری.

اما تصمیم گرفتم در اولین فرصت به شهر لی لی پوت ها و شاپرک سری بزنم و ببینم چه کلاسایی دارن که بتونیم باهم شرکت کنیم.

حتی میتونیم با کیان و مامانش بریم، چون مامان کیان هم دوست داشت باهم شماهارو بیرون ببریم.

پسر نازنینیم الهی همیشه سلامت باشی عشقم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)