پیراهن پرسپولیس

چند وقتی که بازار بازی‏های آسیایی گرمه.

و تیم ما هم با بردهای پی در پی رسیده به یک چهارم نهایی، یکشنبه 6 مهر وقتی رسیدم خونه با بابا خونه بودید چون بابا زودتر اومده بود که به فوتبال برسه، تا درو باز کردم گفتی مامان من لباس پِپولیسیمو میخوام البته هفته پیشم انقدر لباس پرسپولیسی خواسته بودی که بابایی گفت میرم منیره برات میخرم بابا مسعودم گفت نه بابا اصلا تو این شرایط نمیخواد بری.

خلاصه اونروز رفتم سراغ کشو خاطرات و لباس پرسپولیستو دراوردم و جالب بود که لباست با اینکه واسه یک سالگیت بود کاملا اندازت بود و فقط قدش حسابی کوتاه شده بود، یعنی عشق منی که اصلا عرضی رشد نداری و البته خداروشاکرم که رشد طولی داری.

کلی با لباس پرسپولیست عشق کردی و فرداش دیجی کالا رو گشتم تا برات سفارش بدم ولی لباس همه تیمها موجود بود جز تیمهای وطنی، زنگ زدم به مامور خرید شرکت تا اگر با مغازه ای کار میکنه برات بگیره که گفت خریدهای ورزشی رو مسئولین ورزش انجام میدن.

دیگه درگیر کار شدم تا چهارشنبه و نزدیکای ظهر بود که یادم افتاد دوباره امشب فوتباله و شما یاد لباس پرسپولیس میافتی سریع زنگ زدم به مسئول ورزش و مشخصات چیزی که میخواستم گفتم، ایشونم گفت بعد ازناهار بیا اتاقم تا پیگیری کنم بفرسته.

خلاصه بعداز ناهار رفتم آزمایشگاه پیش همکارم و زنگ زد به فروشنده و گفت برای بچه خواهرم یه لباس پرسپولیسی جنس خوب میخوام تا ساعت سه به دستم برسون که اگر امشب بدون لباس برم خونه منو کشته، بعدم چون خودش داشت میرفت مامویت گفت نگران نباش من تلفنی باهاش چک میکنم آدرس میدم پیک بیاره.

ساعت 3:30 بود که همکارم با لباست اومد و مامان ساناز که تو حراست شرکت منتظر بود کلی از دیدن لباست ذوق کرد و بعدم با کلی حال خوب راهی خونه شدم، وقتی رسیدم خونه به خاطر اتفاقاتی که افتاده بود دمق شدم اما بعدش وقتی لباسای پرسپولیستو تنت کردم حالم عوض شد.

فدات بشم من، سرو قامتم، به قول خاله شعله شیرمردم.

مطمئنم روزی با این لباس، نام و آوازت در دنیا میپیچه و من و بابا بیشتر از همیشه به وجود نازنینت افتخار میکنیم.

الهی عاقبتت خیر باشه و هر راهی رو که انتخاب میکنی توش موفق باشی.

من و بابا تا عمر داریم کنارت هستیم و حمایتت میکنیم.

چشم و فکر بد ازت دور.

تنت سلامت و نگاه مهربان خدا مهمان تک تک لحظه هات.