سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

اولین گردش مامان و بابا و شازده پسر

1396/6/17 23:53
نویسنده : مامان ساناز
839 بازدید
اشتراک گذاری

از دیشب مامانی و بابایی پیش ما بودن. بابا مسعود برای شام جگر خرید و به اتفاق رفتیم پشت بام و جگرها رو همونجا داغ داغ سر منقل خوردیم. از اونجا که ناهار روزهای تعطیل رو بابا مسعود عهده دار شده و خیلی هم حرفه ای برامون کبابای خوشمزه درست میکنه برای ناهار فردا هم گوشت خریده بود تا برامون کباب درست کنه.

به خاله سارا هم گفتیم تا برای ناهار بیان پیشمون اما خاله گفت از قبل برای باغ هماهنگ کردن و نمی تونن بیان.

صبح قرار بود برای تعویض لباسای bcc سیسمونی که سایزشون کوچیک بود و یا دیگه مناسب فصل جدید نبودن بریم مجتمع شاپرک، خاله هم صبح زنگ زد و گفت برنامشون افتاده برای بعد از ظهر و ناهار میان پیش ما.

به اتفاق خاله و غزل و مامانی راه افتادیم، گل پسر موند تو ماشین پیش خاله و مامان و بابا رفتن داخل پاساژ. کار تعویض لباسهارو بابا مسعود انجام داد و مامان ساناز هم از کارتز واسه پسرنازش چندتا زیرپوش خرید و رفتیم سمت خونه، تو را عمو احمد رو هم دیدیم و تا رسیدیم بابا و عمو احمد مشغول سیخ زدن گوشت ها شدن مامانی هم برنجو آماده کرد.

بعداز ظهر چون قرار بود بریم بیرون مامان ساناز دفترچه راهنمای کاسکه آقا پسر رو آورد تا بابا مسعود ببینه کریر چطور باید روی کالسکه سوار شه.

بابا مسعود نگاهی به دفترچه کرد و گفت این برای مدلهای خاصه من اونجا مدل خاص نخریدم و نمیشه اینها روی هم سوارشه.

خلاصه با کنکاش مامان ساناز و غزل و بعد هم عمو احمد که نقش اساسی و تکمیل کننده داشت کریر روی کالسکه سوار شد. عصری بابای و مامانی و خاله اینا رفتن و ما قرار شد بعذ از یک کمی استراحت بریم باشگاه انقلاب.

ساعت 8 بود که راه افتادیم و چهل دقیقه بعد باشگاه انقلاب بودیم،پسر طلا شیرشو خورد و پوشکش هم عوض شد و بعد بابا مسعود کریر و کاسکه رو آماده کرد و راه افتادیم و یک ساعت در جاده تندرستی قدم زدیم از هوای خوب و خنک لذت بردیم و روحیه مون عوض شد، راستش این روزا چون به خاطر سلامت پسری هیچ جانمیریم و همش خونه می مونیم خیلی کسل و بی حوصله بودم.

پیاده رویمون که تموم شد تو مسیر رسیدن به ماشین آبمیوه خوردیم و بعد هم برگشتیم سمت خونه.

بله این هم از اولین گردش سورنای ناز و مامان و بابا که عالی بود حسابی بهمون خوش گذشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)