سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

روز مادر 97

1397/12/7 23:17
نویسنده : مامان ساناز
182 بازدید
اشتراک گذاری

روز مادر...

امسال دومین سالی که به معنای واقعی مامان شدم.

خدایا خیلی ازت ممنونم که منو به بالاترین درجه مقام یک زن رسوندی.

مادر بودن یعنی همه چیز...

وقتی مادر میشی تازه معنای اصلی خیلی چیزها رو می فهمی، دیدت و دریچه نگاهت به دنیا عوض میشه و اون وقت دنیارو خیلی قشنگتر می بینی و قشنگتر می خواهی.

الهی شکر.

مثل هر سال صبح اول وقت تو اتاق جلسات شرکت جمع شدیم و بعد از تقدیر و تشکر و عکس یادگاری قرار شد بعد از ناهار بریم بیرون. ساعت 12:30 از شرکت حرکت کردیم و رفتیم باغ ناز به صرف چای و کیک و از اونجا هم با سرویس برگشتیم خونه.

بابایی و مامانی هم که از صبح پیش سورناجونم بودن کم کم به سمت خونه راهی شدن و وقتی رسیدن پسرم خواب بود طبق معمول هر روز حسابی شیر خورد.

تا بابا مسعود بیاد با مامان رفتیم بیرون و من برای مادر گلدون و شال خریدم و مسعود هم که اومد یک گل خوشگل برای مامانی خریده بود. کادو مامانی رو دادیم و بعد هم رفتیم بالا پیش عزیز و هدیه اش رو دادیم.

مسعود و سورنا جان هم که بسیار به یاد ماندنی و ویژه با یک دسته گل زیبا و یک عطر بسیار دلنشین قدردانی کردن.

 

الهی شکر؛ الهی سایه همه مادرها بالای سر بچه هاشون باشه ان شالله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)