اولین گردش مامان و بابا و شازده پسر
از دیشب مامانی و بابایی پیش ما بودن. بابا مسعود برای شام جگر خرید و به اتفاق رفتیم پشت بام و جگرها رو همونجا داغ داغ سر منقل خوردیم. از اونجا که ناهار روزهای تعطیل رو بابا مسعود عهده دار شده و خیلی هم حرفه ای برامون کبابای خوشمزه درست میکنه برای ناهار فردا هم گوشت خریده بود تا برامون کباب درست کنه. به خاله سارا هم گفتیم تا برای ناهار بیان پیشمون اما خاله گفت از قبل برای باغ هماهنگ کردن و نمی تونن بیان. صبح قرار بود برای تعویض لباسای bcc سیسمونی که سایزشون کوچیک بود و یا دیگه مناسب فصل جدید نبودن بریم مجتمع شاپرک، خاله هم صبح زنگ زد و گفت برنامشون افتاده برای بعد از ظهر و ناهار میان پیش ما. به اتفاق خاله و غزل و مامانی راه افتادیم، گ...