سورناسورنا، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

فرشته عاشقی، پسرم سورنا

لباس اسپایدرمن

1398/2/22 15:55
نویسنده : مامان ساناز
132 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح که خونه خاله سارا بودی خاله لادن رسیده بود و برات یک لباس سرهمی خوشگل هدیه آورده بود.

وقتی خاله ظهر آوردت خونه لباس تنت بود، هرکاری کردم درش بیاری قبول نکردی آخه لباسه هم داخلش کرکی بود اصلا مناسب این فصل نبود.

بعدم باطری خواستی برای قطارت و باهم راه افتادیم بیرون که برات باطری بخریم.

تو راه که میرفتیم پسربچه ای که با مامانش میرفت لباستو دید و به مامانش گفت منم از این لباسا میخوام مامانش گفت باشه بیا بریم بعدا برات میخرم که پسرش زد زیر گریه.

دیگه حالا بماند که مامانِ تو دلش به ما چیا گفت که تو اون گرما بچه مونو با لباس کرکی پاییزی برده بودیم بیرون.

تا شب رضایت ندادی لباسو از تنت در بیاریم.

دیگه وقتی خوابت برد آروم از تنت درآوردم که تب نکنی. اما صبح دوباره از ترس اینکه به خاطرش گریه نکنی بابا برده بود خونه خاله و اتفاقا تا بیدار شده بودی سراغشو گرفته بودی و دوباره پوشیده بودیش.

عسلک مامان، الهی دورت بگردم شیرینم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)